از يه دانشمند نقل شده بود: زندگی مانند کودکی است که اگر میخواهید به خواب نرود همیشه او را سرگرم کنید . . . من هم مي خوام محمد مهدي رو بخوابونم كه وبلاگشو بروز كنم .عكسهاي جديد محمد مهدي عباسي نسب ...
یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک اسکناس هزار تومانی را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت. سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگا ه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت. این بارمرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان ،...
امروز كه اين مطلب رو مي نويسم از روز پدر 20 روز گذشته اما براي من هر روز روز پدر من پدرم رو خيلي دوست دارم چون تمام انرژي تمام وقت و جواني و پيري شو لحظه لحظه زندگيشو براي بچه ها گذاشته من ازش خيلي ممنونم . محمد مهدي براي پدرش يك گل به اندزه تمام گلهاي دنيا هديه كرد. ...
مادر مهربان ساعت 3 شب بود كه صداي تلفن , پسري را از خواب بيدار كرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانيت گفت: چرا اين وقت شب مرا از خواب بيدار كردي؟ مادر گفت:25 سال قبل در همين موقع شب تو مرا از خواب بيدار كردي؟ فقط خواستم بگويم تولدت مبارك. پسر از اينكه دل مادرش را شكسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتي داخل خانه شد مادرش را پشت ميز تلفن با شمع نيمه سوخته يافت... ولي مادر ديگر در اين دنيا نبود . قربون همه بچه های مادر دوست ...
بعضی آدما یهو میان ... یهو زندگیتو قشنگ می کنن... یهو میشن همه دل خوشیت... یهو میشن دلیل خنده هات... یهو میشن دلیل نفس کشیدنت... محمد مهدی مامان جون و بابا ابراهیم به این دنیا خیلی خیلی خوش اومدی ...